(این متن مشترکاً توسط بنده و استاد گرامی دکتر سید مجید امامی نگاشته شده است.)

برای سهولت بیشتر در دسترسی و مطالعه، می توانید فایل pdf را از اینجا دانلود کنید.

1. جامعه و پرتاب به لحظه بحران

خبر، فراتر از فاهمه ی و میدان های رسانه ای موجود بود. خبر از جنس هستی (اگزیستنس) است، هر ملتی مبتنی بر یک ما شکل می گیرد و در کشاکش اخبار سانحه بالگرد و بعد از اعلام درگذشت رئیس جمهور، ما»ی ملی ایرانیان، در شدیدترین تنش ممکن قرار گرفت. اما از آنجا که در نظام معرفتی تاریخی و فرهنگ دینیِ ایرانی، شهادت، مرگ نبوده و بلکه خود آغاز یک حیات برتر است، می توان بر این چالش دشوار نیز فائق آمد. میزان غلبه و تفوق بر این گونه چالش ها، کاملاً مرتبط و وابسته به میزان تبدیل حقایق این چنینی به اعتبار اجتماعی است. خبر برای هواداران مبهوت کننده و برای دیگران مهیب است، اما اکنون، زمانه حیرت نیست؛ برای حیرت، فرصتی نداریم. ایران در افق تاریخی دیگری حاضر است و حیات تاریخی خود را پشت سر می گذراند.

حادثه ها آنقدر سریع تر از توان ادراکی ما به وقوع می پیوندند که هر لحظه باید خود را مهیب بزنیم و هشیار باشیم تا میان این کوران بی وقفه، گم نشویم. شهید رئیسی دیگر در میان ما نیست، ولی اگر سوگ او برای ملت ایران فعال و سازنده نباشد، بیش از همه خود او و وجود او، -یعنی سید ابراهیم رئیسی بودن- است که بیمناک و نگران خواهد ماند. برای تحقق این امر، باید شاخص های منش و کنش او را بازشناخت و از آن مهم تر جهان او را درک کرد؛ در افق تاریخی او حاضر شد، زمانه او را فهمید و معنای جدیدی از ایران و حکم رانی در ایران ارائه کرد. باید اهداف و رویکرد تحولی او -ولو آن هایی که کاملاً محقق نشده اند،- را مرور کرد و نصب العین قرار داد. این داغ ملی می تواند گذار ما از یک رنج تاریخی را تسهیل و ظرفیت مأموریت تاریخی شگرف تری را برای ملت ما فراهم کند.

2. از حادثه به واقعه؛ ارتباطات آیینی و پردازش قهرمان ملی

تحقق اخلاق در عین قدرت یا به عبارتی اخلاق ی، معمای لاینحل تاریخ فلسفه ی بوده است. ممکن است افراد مختلف در حوزه های تخصصی، رویکرد شهید رئیسی را نقد کنند که این موضوع ااماً منفی نیست، اما همگان متفق هستند که بی شک او در میان همه ت ورزان امروز ایران، بر قله اخلاق ایستاده بود. سال ها باید نوشت و گفت تا مشی اخلاقی شهید رئیسی تبیین شود. شرایط پیچیده تدبیر مُدن و جولان نیروهای اقتصاد ی در عرف رایج ت ورزی در ایران و جهان باعث شده بود تا هرگز به امکان وجود ابعاد تربیتی و مشی اخلاق مدار برای رئیس جمهور، فکر نکنیم؛ اما این رویشِ الهام بخشِ انقلاب اسلامی نشان داد تلائمِ اخلاق و ت در پرتو ساخت درونی انسان سالک، ممکن و مهیاست. گذشت، صبر و سعه صدر در رأس سجایای اخلاقی او قرار داشت و ساده زیستی، طرد هر نوع دروغ و بهتان و تدلیس در رفتار و انزجار از چاپلوسی و مجیزگویی، در قامت این شهید بزرگوار مجسد شده بود. بر همین اساس به میزانی که نامعادله رسانه ای کشش داشت، محبت ایشان بر قلوب مردم نشسته است.

در شرایط خاص سرمایه اجتماعی در ایران و لکنت زبان میان کارگزاران دولتی و مردم، مهم ترین اتفاقی که با دولت و دوره شهید رئیسی رخ داد، همین ایجاد و تعالی سرمایه اخلاقی بود. این سرمایه اخلاقی که در جامعه ایرانی و در جمهوری اسلامی وجود دارد را می توان به سرمایه اجتماعی بدل کرد و برای این تبدیل و تبدل باید تدبیر اندیشید، هم نقش نهادهای اجتماعی واسط پررنگ است و هم نقش رسانه. باید به فکر سازکارهای مترجم و مبدل سرمایه اخلاقی به کارآمدی، پاسخ گویی، مشارکت جویی و در نتیجه رضایت و سرمایه اجتماعی اندیشید.

با این نگاه، اگرچه سانحه ای که رخ داد به لحاظ اجتماعی می توانست یک شوک بزرگ را در جامعه ایران ایجاد کند که نمی توان هم تاحدودی منکر پدیداری این شک و حیرت شد، اما این شرایط حیرت به خاطر اقتضائات فرهنگی و تاریخی جامعه ایران که در ادامه بیشتر توضیح داده خواهد شد، مجدداً و تا حد زیادی تبدیل به سرمایه اجتماعی شد. راز اصلی و سازوکار پیچیده این عبور تاریخی، آیین های فرهنگی قهرمان پروری هست. ملت ایران با اتکا به ظرفیت های دینی، اخلاقی و الهیاتی خود، از ترکیب و معجونِ ایده های شهادت، خدمت و مظلومیت، عصاره قدرت تاریخی و هم وندی مضاعف اجتماعی اخذ می کند که زمینه  را برای فرارفتن از بحران ها و افق گشایی جدید فراهم می کند.

آن چه در قالب تشییع پیکر شهدای خدمت رخ داد و به طور کلی تر آیین های تشییع و قهرمان پروری، اساساً جدای از انسان شناسی و جامعه شناسی ایرانی نیست؛ چه این که در فرهنگ ها و تمدن های دیگر، مشابه آن در وداع با شخصیت ها کمتر یافت می شود. بسیاری از متفکرانی که انقلاب اسلامی ایران را بررسی کرده اند، نظیر لیلا عشقی، با عبارت های گوناگون ابراز داشته اند جامعه ایران و فرهنگ ایرانی اسلامی، حادثه ها را به واقعه تبدیل  می کند و می تواند از تهدیدها و تکانش های شدید ی و اجتماعی، فرصت های شگرف تاریخی ایجاد کند. این تبدیل، هم به میانجی و هم با نظر به قهرمان ملی مردمی رخ می دهد. طبعاً باید بیشتر درباره قهرمان ملی که نقطه تجمیع صفات حمیده و فضائل  گمشده اخلاقی است، صحبت کنیم. قهرمان ملی، در آخرین گام با ایثار جان خود، هم به قله اخلاق می رسد و هم جامعه را که گویی در نوعی روزمرگی فرورفته، بانگ می زند و هشیار می کند؛ جامعه نیز با آیین های وداع نظیر تشییع و تدفین، به پردازش و آشنایی   دقیق تر با قهرمانش مشغول می شود.

در اینجا باید به عنصر رسانه های جمعی نیز توجه کرد. هنوز هم رسانه های جمعی و نوین، از بازنمایی اختصاصی و درون مانِ آیین های فرهنگی و ارتباطات آیینی ایران قاصرند. اگرچه عاملی که اساساً موجب مشارکت مردم در این هم آوردهای جمعی آیینی می شود، تبلیغات رسانه ای نبود و نیست، اما بازپخش و انعکاس صرف مستقیم و بدون نقشه، بدون فرآوری و بدون روایت پردازی این رویدادها، نشان دهنده تداوم عدم آمادگی رسانه های رسمی برای استقبال از ارتباطات آیینی در جامعه ایران است.

برای سهولت بیشتر در دسترسی و مطالعه، می توانید فایل pdf را از اینجا دانلود کنید.

3. شهید رئیسی، جریان تحول و امید اجتماعی

قصه مردم و دولت یا همان سرمایه اجتماعی کلان مقیاس در جمهوری اسلامی ایران در دهه گذشته به بغرنج ترین حالت ممکن خود رسیده بود؛ تا آن جا که رسمی ترین و متمرکزترین نهاد متعین مردم سالاری یعنی انتخابات، از سوی بسیاری طیف های ی اجتماعی طرد شد و حتی برخی هواداران و منادیان هسته سخت نظام، سودای عبور از آن را داشتند. در شرایطی که بین گزینه های انتخاب در عرصه ت ملی با انتخاب کنندگان، دیالوگ و تراکنش سازنده ای نیست، درجه بالا و پایین مشارکت، تأثیر چندانی بر کیفیت امر ی ندارد؛ شاید به همین دلیل برخی فیلسوفان ی غرب ایده دموکراسی مشارکتی (مکفرسون) و یا آزادی مثبت (آیزا برلین) را مطرح کردند.

شهید رئیسی در این شرایط خاص در سپهر ی جمهوری اسلامی ظهور کرد و آن را معنا و حیاتی دوباره بخشید. فرض استوار ما این است که کنش و منش شهید رئیسی به واقع ذیل  ره نامه گفتمان امامین انقلاب اسلامی شکل یافته بود. رئیس جمهور فقید تعین و تحقق میدانی مردم سالاری دینی موفق در تلائم نهاده های انتصابی و انتخابی در ساخت قدرت بود. اگر این فرض را بپذیریم، مسمای تعبیر شهید جمهور» بیشتر منکشف می شود. شهید رئیسی فراتر از بردارهای معیوب امر ی در کشور، بر اساس ایمان به خدا و مردم و عمل بر اساس آن در سال های گذشته حرکت کرد. اخلاص و کوشش او فراتر از دالان های مهندسی افکار و مارپیچ های فاهمه ملی، عمل کرد و فراتر از تحلیل همه ما مدعیان افکار عمومی، با بدنه طبقات مختلف اجتماعی خصوصاً فرودستان ارتباط گرفت.

نام آیت الله رئیسی، یک چتر گسترده برای جریان تحول گرای جوان انقلابی بود. این جریان البته در چارچوب مرسوم جناح های ی و دولت های منتسب به آنان نمی گنجد اما تاریخ تولد یا به عبارت دقیق تر لحظه پیدایش و تجلی آن دولت نهم بود. طراح و خالق اصلی این جریان رهبری حکیم انقلاب بودند و هنوز هم بر آن پدری می کنند. این جریان که در دولت شهید رئیسی، زمینه و فرصت مضاعفی برای کنشگری پیدا کرد، ناگهان با از دست دادن ایشان دچار یک خلأ جدی شد. این اشک ها و سوگ، شاید بیشتر از این جنبه باشد؛ یعنی نه تنها یک رئیس جمهور را از دست دادیم، نه تنها یک مسئول خالص و پاک نهاد را از دست دادیم، بلکه یک قهرمان توانمند که به این جریان جوان تحول گرا بال وپر داده بود و خود نیز چون چتری گسترده بر آن سایه انداخته و از آن حراست می کرد را از دست دادیم؛ باید عمیق و راهبردی به این ابتلاء بنگریم.

دستاورد اصلی دولت مردمی و شخصیت شهید رئیسی، نوع خاصی از تدبیر نسبت به تفارق یا تعامل یا توحد، نهادهای انتسابی و انتخابی در نظام ی و تی کشور بود. ولایت پذیری او، عین جمهوریت خواهیش بود. مردم خط قرمز او و حکمت ها و  ره نامه های ولی فقیه، بنیان حرکتش بودند. نباید این شاخص مهم را آن هم در زمانه زوال سرمایه های اجتماعی  دست کم بگیریم. اگرچه برخی از منسوبین و اعضای دولت وی، فاقد این توان نظری و عملی بودند، اما اصل ممشای شهید رئیسی، پیچویی راه اصلاح سامان حکم رانی در چارچوب قانون اساسی کشور بود. این موفقیت نسبی، به عاملیت او مربوط بود، لکن ما باید تلاش کنیم آن را به وادی ساختار برسانیم.

افزایش و احیای سرمایه اجتماعی دولت و حاکمیت، یکی از اولویت های اساسی کشور در حال حاضر است؛ خصوصاً پس از ادوار متعدد غلبه رویکردهای تکنوکرات و نئولیبرال، در این شرایط ترمیم سازه امید در آحاد مردم، امری پیچیده و مستم هماهنگی ظریف بودها و نمودهاست. دولت سیزدهم و علمدار آن به عنوان مهم ترین شخصیت این دولت، مؤلفه های امیدسازی را دارا بودند؛ چرا که او واقعاً چیزی برای خودش نمی خواست و شخصاً از هر گونه نگاه حزبی، جناحی، دسته ای و باندی مبرا بود و اساساً فراتر از حدیث نفس های ی کنش می کرد. البته باید توجه داشت این پوست اندازی جناحی در کشور، -به علت ضعف در رهبری نخبگانی موجود- ااماً امر خوش فرجامی نیست. با همه این احوال مردم، شهید رئیسی را شخصی سالم، عادل، دلسوز، عاشق و خالص می دانستند و این یعنی سکوی جهش در سرمایه اجتماعی. صد حیف که موانعی حادث شد و راه ناقص ماند، اما همه ما مأمور به مداومت و سماجت بر این عهد هستیم.

4. سرمایه اجتماعی، مکتب جمهوریت و آغاز ماجرای شهید رئیسی

ماجرای شهید رئیسی، تازه از امروز و بعد از شهادت او شروع شده است. اگر شهادت حاج قاسم سلیمانی، مهر تأیید و حسن ختام گام اول انقلاب اسلامی بود؛ شهید رئیسی، حسن مطلع و حجت بلیغ ورود به گام دوم و دوران جدید انقلاب اسلامی ایران است. رئیس جمهور فقید، با تحول گرایی، آرمان خواهی، نفی قبیله سالاری و خلوص گرایی، به تراز عینی جدیدی برای مسئولیت و مسئولان در جمهوری اسلامی بدل شد. این داستان را باید به صد زبان نقل کرد و نگذاشت نظم ی و امر رسمی در ایران، از این نصاب و تراز متعالی بیفتد.کار ما تازه شروع شده است.

شاید یکی از مخاطره آمیزترین مأموریت های دولت سیزدهم، جلب مشارکت و رضایت طبقه متوسط بود که علیرغم همه مجاهدت ها، نتوانسته بود دستاوردی اساسی  و چرخشی تحولی  در طبقه متوسط شهری به نمایش بگذارد، ولی شخص رئیس جمهور فقید و اخلاق و اخلاص وی، به کمک کنش و کارنامه دولتش رسید. متولدین دهه هفتاد به بعد، عمدتاً از شناخت شخصیت های بزرگ ی که در تراز آرمان های انقلاب اسلامی باشند، محروم بودند؛ از طرفی رسانه ها هم قادر به انعکاس تصویر تمام نمایی از جلوه های متعالی زیست نخبگان ی انقلاب اسلامی نبوده اند؛ در این لحظه مهم تاریخی، جوان و نوجوان ایرانی می تواند همه ارزش های انسان ی انقلاب اسلامی را بدون روتوش و بی کم وکاست در آینه شهید رئیسی مشاهده کند.

او مانند همه مردم در خانواده ای معمولی و دور از امکانات ویژه، بر اساس تلاش و عمل و البته در افق انقلاب اسلامی رشد کرد و نشان داد حتی اگر به واسطه بی اخلاقی های رقیبان ی، آماج برچسب زنی سازماندهی شده قرار بگیرد، باز می توان با محبت بی دریغ به مردم، جلب محبت متقابل کرد؛ چنان که در مصحف شریف پیرامون مودت و محبت در روابط ی دولت اسلامی می خوانیم: وجعل افئده من الناس تهوی الیهم». شهید رئیسی مصداق بارز این آیه کریمه است.

از مهم ترین آموزه های تشییع پیکر شهدای خدمت، بازاندیشی در خصوص رفتار ی و ارتباطات ی جامعه ایرانی است. باید توجه کنیم که در ارتباطات ی ایران، همچنان ایده مظلومیت یا به عبارت دقیق تر ثبات اخلاقی در کشاکش رخدادهای ی، محوریت دارد. اگرچه جریان های وندالیسم، هوچی گری، پوپولیسم و مفت سواری ی هنوز هم در برخی اقشار و گروه های اتمیزه شده تأثیرگذار است؛ اما تا آن جا که جامعه ایران و جماعت های اصیل شکل می یابند، اصالت ها نقش ایفا می کنند، اصالت هایی که مبتنی بر فضائل واقعی ساخته می شود.

جمهوری اسلامی در روزگار عسرت سرمایه اجتماعی، می تواند به استقبال یک سرمایه اخلاقی برود. این سرمایه اخلاقی در میدان ت ورزی متعین شده اما به سادگی قابل تبادل و تبدیل به سرمایه اجتماعی است. داغ فقدان شخصیت اول ی یک کشور آن هم در حادثه ای ناگوار و البته در میانه مجاهدتی شبانه روزی، شاید فی نفسه سرمایه ساز نباشد؛ اما اگر به سرمایه اخلاقی متصل به رئیس جمهور نجیب و فقید توجه شود، می توان آن  را تحمل نمود و افق گشای بازاندیشی در جمهوریت نظام دانست. جامعه ایرانی در این شرایط سرمایه اجتماعی، بیشتر نیازمند آرامش اخلاقی است تا رقابت ی. اگرچه رقابت ی از عناصر مهم و ارزشمند مردم سالاری است، لکن در شرایط وخامت اجتماعی، بیشتر به شکاف و دوقطبی منجر می شود. ما برای عبور از دوره نقاهت، به شدت به آرامش اخلاقی نیاز داریم. گرمای شهادت و حلاوت اخلاق و اخلاص شهید رئیسی سپهر ت در ایران را با میدان جامعه آشتی خواهد داد.

برای سهولت بیشتر در دسترسی و مطالعه، می توانید فایل pdf را از اینجا دانلود کنید.

5. محورهای فرهنگی حکم رانی در نگاه شهید رئیسی

شهید رئیسی از ابتدای فعالیت خود در دولت سیزدهم، بر مقوله فرهنگ تأکید ویژه  ای داشت و دولت او اساساً با دغدغه های فرهنگی روی کار آمد. این مهم در همان مناظرات نامزدهای ریاست جمهوری نیز در بیانات شهید رئیسی مشهود بود. برای درک اهمیت مقوله فرهنگ در این دولت باید توجه کرد که در سال های اخیر، طراحی های گوناگون فرهنگی و رسانه ای از جانب جبهه معارض و رسانه های معاند انقلاب اسلامی ایران صورت پذیرفته و حیات و هویت فرهنگی جامعه ایران، با چالش هایی رو به رو بود. در این برهه حساس توجه به مقوله فرهنگ و بازسازی انقلابی ساختارهای فرهنگی کشور، مورد مطالبه مقام معظم رهبری قرار گرفت؛ به نحوی که ایشان در همان اولین دیدار خود با اعضای هیئت دولت سیزدهم، بر این مقوله تأکید ویژه داشته و آن را جز مأموریت های مهم دولت سیزدهم برشمردند:

در مسئله‌ فرهنگ و رسانه، به گمان بنده، ساختار فرهنگی کشور نیاز به یک بازسازی انقلابی دارد. ما مشکل داریم در ساختار فرهنگی کشور؛ و یک حرکت انقلابی لازم است. البته حرکت انقلابی» یعنی خردمندانه و عاقلانه. معنای انقلابی بودن» بی‌هوا حرکت کردن و بی‌حساب حرکت کردن نیست. [حرکت] انقلابی باید باشد، بنیانی باید حرکت بشود، در عین حال برخاسته‌ی از اندیشه و حکمت باشد. فرهنگ واقعاً زیربنا است؛ خیلی از این خطاهایی که ما در بخش های مختلف انجام می دهیم، ناشی از فرهنگ حاکم بر ذهن ما است. اگر ما اسراف داریم، اگر ما تقلید کورکورانه داریم، اگر ما سبک زندگی غلط داریم، این ها ناشی از مشکلات فرهنگی است؛ فرهنگِ حاکم بر ذهن ها است که در عمل، این مشکلات را به وجود می‌آورد. زندگی‌های تقلیدی، زندگی‌های تجملاتی و اشرافی گری، غالباً منشأ و ریشه‌ فرهنگی دارد. در واقع نرم‌افزار این حوادث، فرهنگ کشور و فرهنگ حاکم غلط و انحرافی‌ای است که بر بعضی ذهن ها مسلط است. ابزارهای فرهنگی از [قبیل] سینما و هنر و رسانه‌های صوتی و تصویری و امثال این ها را بایستی شکوفا کنید؛ مطبوعات و کتاب و امثال این ها ابزارهای فرهنگی هستند، باید به معنای واقعی کلمه این ها شکوفا بشوند. خب امروز بحمدالله یک لشکر عظیمی از جوان های علاقه‌مند به مسائل فرهنگی مشغول کارند، وجود دارند و تلاش می کنند و کار می کنند. اگر دولت ها و بخش های فرهنگی دولت به این مجموعه‌های جوان و علاقه‌مند کمک بکنند، قطعاً کارهای بزرگی انجام خواهد گرفت و قدم های خلاقانه‌ای برمی دارند» (بیانات در اولین دیدار با دولت سیزدهم در 6/6/1400)

بر همین اساس، دولت سیزدهم، ماهیتی فرهنگی داشت که در سخنان و مشی عملی آیت الله شهید رئیسی و اسناد محوری دولت نظیر سند تحول دولت مردمی که مبنای چرخش های تحول آفرین و برنامه دولت در بخش های مختلف بود، عیان است. حتی کلیدواژه های اصلی این برنامه، شامل عبارت هایی چون عدالت محوری، خانواه مداری و مردم پایه بودن، نشان از این درک عمیق و اهمیت کلیدی بخش فرهنگ در برنامه ها و نگاه دولت دارد. تلاش مستمر نهادهای فرهنگی دولت با نگاه خاص شخص رئیس جمهور، منجر به این شد که تنها یک سال پس از شروع فعالیت دولت، مقام معظم رهبری از عملکرد دولت در عرصه فرهنگ، تجلیل کرده و خصوصاً بر پیجویی مداوم و مضاعف رویکردهای فرهنگی دولت، تأکید نمایند:

در بخش توفیقات، به نظر من مهم‌ترین توفیق این دولت، زنده کردن امید و اعتماد در مردم است؛ این بزرگ‌ترین توفیق شما است. مجموع عملکرد دولت ــ چه شخص رئیس‌جمهور محترم، چه مسئولین در بخش های مختلف ــ به مردم این احساس را داد که دولت وسط میدان است، مشغول کار است، دارد تلاش می کند و برای آنها خدمت می کند، می خواهد خدمت‌رسانی بکند؛ این [کار]، امید مردم را و اعتماد مردم را تا حدود زیادی احیا کرد. در مواردی، این تلاش ها نتایج محسوسی هم داشت که مردم به چشم دیدند، مثل بخش سلامت، بخش های دیپلماسی، بعضی بخش های فرهنگی و غیره که نتایج روشن و مشخصی هم داشته است. در زمینه فرهنگ، رویکردهای خوبی (در دولت سیزدهم) دیده می شود؛ حالا این رویکردها، به خصوص در زمینه‌های فرهنگی، تا به عملیات منتهی بشود یک مقداری فاصله دارد اما همین رویکردها، رویکردهای خوبی است؛ این ها را بایستی دنبال کرد که یکی از توفیقات شما است.» (بیانات در دیدار با رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت در 8/6/1401) با توجه به این تأکید، در پایان این یادداشت مبتنی بر سخنان شهید رئیسی در دوران سه ساله ریاست جمهوری، به اهم رویکردهای ایشان در عرصه حکم رانی فرهنگ، اشاره می شود.

1- پیشرانی و محوریت فرهنگ در نظام حکم رانی

مؤلفه های اصلی:

  • محوریت بخشی به مقوله فرهنگ نسبت به سایر عرصه های اجتماعی، اقتصادی و ی
  • تأکید بر طراحی، اجرا و نظارت بر پیوست فرهنگی، اجتماعی و رسانه ای تمامی برنامه ها و اقدامات مهم دولت
  • تحول آفرینی و نوآوری در زمینه های مختلف ت گذاری فرهنگی با هدف شکوفایی ظرفیت های بالقوه
  • استفاده از ظرفیت ابزارهای فرهنگی به عنوان ابزار حل مسائل اقتصادی، ی و اجتماعی
  • شهید رئیسی:
    • این فرهنگ است که هم به عنوان شتاب‌دهنده و هم عامل کند شدن حرکت به تمام اقدامات و فعالیت‌ها جهت‌دهی می‌کند؛ فرهنگ مهمترین ابزار برای پیشرفت و موفقیت یک جامعه است و اگر از ابزار فرهنگی به شکل صحیح، در مکان و زمان مناسب استفاده شود، در بسیاری عرصه‌ها نیازمند استفاده از ابزار اام‌آور یا تحمیل کننده نخواهیم بود. ابزارهای کارآمد فرهنگی ما را از بسیاری بایدها و نبایدها و ابزارهای اام‌آور بی‌نیاز می‌کند.»
    • انقلاب اسلامی و نظام اسلامی برآمده از آن، اساساً فرهنگ محور و فرهنگ پایه هستند، رشد و پیشرفت در این نظام نیز به طور طبیعی باید فرهنگ محور بوده و اساساً عرصه فرهنگ باید پرچمدار هرگونه پیشرفتی باشد. پویایی و تحول در همه حوزه‌ها و عرصه‌های نظام جمهوری اسلامی ایران به اعتبار محوریت فرهنگ در آن فرهنگی است و اگر در عرصه فرهنگ پیشرفت کنیم پیشرفت در عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی، ی و دیگر حوزه‌ها نیز حاصل خواهد شد.»

2- مردم محوری و مردمی سازی عرصه فرهنگ

مؤلفه های اصلی:

  • حداکثر کردن نقش مردم در حکم رانی فرهنگی از طریق تسهیل و بسترسازی مشارکت و کنش گری گروه های اجتماعی مختلف در فرایندهای مسئله شناسی، تصمیم سازی، تصمیم گیری، اجرایی سازی و نظارت در زمینه های فرهنگی
  • توجه توأمان و متوازن به استفاده از ظرفیت اشکال سنتی و نوین تشکل ها و نهادهای اجتماعی (حلقه های میانی) نظیر خانواده، محله، مسجد و انجمن های دانشجویی، سمن ها، مؤسسات مردمی و اصناف
  • تأکید بر افزایش انسجام و سرمایه اجتماعی و اتحاد ملی و مقابله و پرهیز از ایجاد شکاف، اختلاف و دوقطبی اجتماعی
  • شهید رئیسی:
    • یکی از وظایف همه دستگاه‌های اجرایی و دولتی، حمایت و پشتیبانی از نهضت فرهنگی مردم‌پایه در کشور در سطوح مختلف است.»
    • لحاظ کردن اقتضائات نوین در بازسازی فرهنگی حتماً باید با مشارکت مرم به ویژه جوانان اتفاق بیافتد، یعنی به جای اینکه در این زمینه برای آن ها تصمیم گرفته شود با مشارکت خود جوانان برنامه های تحولی در بستر فناوری های نوین و مجازی تدوین شود تا مردم احساس کنند به طور واقعی در تصمیم‌سازی، اجرا و نظارت سهیم هستند.»
    • دست‌اندرکاران و متولیان ترویج و توسعه فرهنگ قرآنی باید تلاش خود را معطوف به مردمی کردن و تقویت فعالیت‌های مردمی در حوزه قرآن از جمله برگزاری جلسات خانگی کنند. استفاده از ظرفیت‌های مردمی، شرط موفقیت در توسعه فرهنگ قرآنی است.»
    • وظیفه ما تشخیص اولویت‌ها، تلاش در جهت تامین عدالت، پرهیز از تبعیض و تلاش برای تقویت اعتماد و مشارکت عمومی به عنوان مولفه‌های مهم سرمایه اجتماعی است. افزایش اعتماد و مشارکت مردم ثمره افزایش کارآمدی است که باید در دستگاه‌های اداری، اجرایی و خدماتی بروز و ظهور یابد.»

3- بهره ورسازی و بالندگی عرصه فرهنگ

مؤلفه های اصلی:

  • چابک سازی، بهینه سازی و هماهنگی فعالیت های دستگاه های دولتی در عرصه فرهنگ و عدم ایجاد و افزودن سازمان های جدید تا حد ممکن
  • اولویت بخشی به استفاده بهینه از منابع مالی موجود در عرصه فرهنگ در برابر تزریق بی رویه منابع جدید
  • تأکید بر توانمندسازی  نیروی انسانی موجود در بدنه دولت و دستگاه های فرهنگی
  • شهید رئیسی:
    • لازم است تا بهره‌گیری از همه ظرفیت‌ها و امکانات با تقسیم کار منطقی میان نیروهای فعال در میدان صورت گیرد. ما در بخش برنامه‌ریزی و قانون‌نویسی با کاستی مواجه نیستیم، اما در بخش پیگیری اجرای آنها نیازمند کار تحولی هستیم چرا که ضامن اجرای برنامه‌ریزی‌ها و قانون‌گذاری‌ها پیگیری مستمر از سوی مسئولان است.»
    • باید از معطل نگه داشتن امر ترویج و تبلیغ قرآن کریم به بودجه و مسائل مالی پرهیز کرد.»
    • بسیار مهم است که در این مسیر بتوانیم ناهماهنگی‌ها و تداخل‌ها و اگر چه به میزان کم، اما بعضاً تعارض‌ها را نیز تا حد امکان برطرف کرده و کاهش دهیم و همه این کارها باید در بررسی وضع موجود دیده شده و برای آنها راهکار طراحی شود تا با رفع ناهماهنگی‌ها امکان استفاده از حداکثر ظرفیت‌ها برای به نتیجه رسیدن سریع‌تر و دقیق‌تر بازسازی ساختار فرهنگی کشور فراهم آید.»

4- مدیریت جهادی در عرصه فرهنگ

مؤلفه های اصلی:

  • اتصال نهاد حکم ران و مسئولین امر به میدان و عرصه های عمومی و عینی واقعیت اجتماعی
  • تاکید بر وجه عملیاتی و کاربردی ایده ها، راهبردها، پژوهش ها و نظریات فرهنگی
  • عمل گرایی فرهنگی با تأکید بر اثربخشی حداکثری برنامه ها و اقدامات در زندگی روزمره مردم
  • تلاش شبانه روزی و فراتر از چارچوب های مرسوم و رسمی اداری و دیوان سالارانه برای پیشبرد امور فرهنگ
  • شهید رئیسی:
    • کنشگری فعال در این میدان ایجاب می‌کند که تمامی مراکز علمی، آموزشی و فرهنگی به صورت جهادی کار کنند. اگر چه تحقق اهداف تصمیمات فرهنگی نیازمند زمان است، اما در این زمینه باید به مقوله زمان‌بندی نیز توجه داشت تا نتیجه کارها مشخص شود.»
    • هم نظریه پردازان و کسانی که صاحب نظر در دانشگاه و حوزه هستند و هم کسانی که در میدان کار هستند باید از نظرشان استفاده شود و هر نظری بدون استفاده از نظر میدان داران انتزاعی هست.»
    • توجه به چابک‌سازی را از دیگر ضرورت‌های موفقیت در تحول و بازسازی ساختارهای فرهنگی ذکر کرد و اظهار داشت: وقتی یک سازمان فرهنگی عریض و طویل شود به مسائلی مبتلا خواهد شد که مأموریت‌های اصلی آن دستگاه فرهنگی را تحت تأثیر قرار می‌دهد، لذا دستگاه‌های فرهنگی باید چابک و مسأله‌محور باشند و صرفاً بر حل و پیشبرد مسائل خود تمرکز کنند.»
    • رشد کشور، در گرو افزایش بهره‌وری است و ضرورت دارد تا از مجموعه امکانات موجود آموزشی در کشور در راستای ارتقای رشد علم، دانش، فرهنگ و اخلاق در جامعه بهره گیری شود. جبران عقب‌ماندگی‌ها در این زمینه نیازمند انگیزه، اندیشه نو و مدیریت جهادی است و با کار عادی و معمولی نمی‌توان به اهداف مورد نظر رسید.»

اقبال اجتماعی به شهید رئیسی؛ از قهرمان اخلاقی تا مکتب حکم‎رانی

فرهنگی ,دولت ,فرهنگ ,شهید ,ی ,اجتماعی ,شهید رئیسی ,انقلاب اسلامی ,سرمایه اجتماعی ,عرصه فرهنگ ,سرمایه اخلاقی ,برای سهولت بیشتر ,انقلاب اسلامی ایران ,عرصه فرهنگ مؤلفه ,توسعه فرهنگ قرآنی

مشخصات
آخرین جستجو ها